آنيساآنيسا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

دختر ناز من،آنیسا

آنیسا در مشهد

آخرای اردیبهشت رفته بودیم مشهد من باید در سه روز در سمینار اپتومتری شرکت می کردم و آنیسا هم همراه باباش خونه ی عمه مریم بودند و آنیسا هم که عاشق بچه هاست حسابی تو این سه روز با عرفان (که آنیسا بهش میگه داداشی ) و عارف و آریانا بازی کرد و باهم بیرون می رفتن و کلی به همشون خوش گذشت.   این عکس تو راه مشهد بود.   اینجا خونه ی یکی از دوستای بابا مهدیه اسم پسر کوچولوشون یاسین بود . آنیسا و یاسین اون شب خیلی باهم بازی کردن البته گهگاهی هم بینشون اختلاف میفتاد اما بالاخره این شد...... اینم دو تا عکس خوشگل در راه برگشت به بجنورد:   ...
24 خرداد 1391

آنیسا در بش قارداش

ا اینم آنیسا جون روی چمنهای پارک بش قارداش . اون روز با عمو سی و بهاره واسه نهار رفته بودیم اونجا و خیلی بهمون خوش گذشت.                        . ...
4 خرداد 1391

آنیسا و گلهای بنفشه

نزدیک خونمون یه پارک هست که پر از گلهای بنفشس و من و آنیسا بعضی روزها می ریم اونجا و آنیسا که عاشق گلهاست با اونا حرف می زنه و نازشون می کنه . قربون دختر مهربونم بشم که توی دلش بجز محبت و عشق چیز دیگه ای نیست.                                                          ...
4 خرداد 1391

آنیسا با لباس کردی

ببینید چقدر دختر کوچولوی من ناناز شده . آنیسا جون همیشه یادت بمونه که مامان خیلی دوستت داره خیلی خیلی زیاد .                                           ...
3 خرداد 1391

آنیسا در پارک اسفراین

اونروز صبح یه جمعه قشنگ بود بعد از صبحانه تو خونه ی مامانی سه نفری تصمیم گرفتیم یه خورده قدم بزنیم و رفتیم به پارک ملت که پارک خیلی قشنگیه پر از درختای تنومند و حوضهای آب . آنیسا هم کلی دوید و بازی کرد و خندید . ...
1 خرداد 1391
1